يکى بود... که اونم رفت... کاش غير از خدا هيچ کس نبود...!

غروب برات چه سخته ... وقتى غريبه باشى ... وقتى عزيزى دارى ... اما پيشش نباشى ...

شرمنده ام که " بى تو " نفس مى کشم... هنوز...!!

چشم هايم را باز مى کنم و تو نيستى... اين است بى رحمانه ترين اتفاق هر روزم...!

تنهايى همين است... تکرار نامنظم من بى تو... بى آنکه بدانى براى تو نفس مى کشم...

دلم بهانه ات را مى گيرد؛ چقدر امروز احساس مى کنم نبودنت را؛ صدايت در گوشم مى پيچد و بى اختيار مى گويم: جانم... مرا صدا کردى؟!

مثل عکاسى ماهر نگاهت مى کنم... از نزديک ترين زاويهء ممکن... و سرت را دقيقأ رو به رويم نگه مى دارم... خورشيد را روى صورتت پخش مى کنم... و در ذهنم، از امروز تو عکس مى گيرم... براى روز هايى که نيستى...!

:: موضوعات مرتبط: SMS تنهايى، ،
:: برچسب‌ها: تنهايى,

چو نهالى سست مى لرزد رو حم از سرماى تنهايى... مى خزد در ظلمت قلبم... وحشت دنياى تنهايى... ديگر گرميم نمى بخشى... عشق اى خورشيد يخ بسته... سينه ام صحراى نواميديست... خسته ام خسته از اين دنياى فانى...!!

:: موضوعات مرتبط: SMS تنهايى، ،
:: برچسب‌ها: تنهايى,

سختيه تنهايى را وقتى فهميدم که... ديدم مترسکى به کلاغى مى گفت؛ هر چقدر دوست دارى نوکم بزن... ولى تنهايم نگذار...!

:: موضوعات مرتبط: SMS تنهايى، ،
:: برچسب‌ها: تنهايى,

آغوش گرمم باش...بگذار فراموش کنم لحظه هايى را که در سرماى بى کسى لرزيدم